پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید
من که رفتم بنشینید و، هوارم بزنید
باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنید
من از آیین شما سیر شدم، سیر شدم
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید
دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!
خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید
آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!
مرد باشید و، بیایید و، کنارم بزنید