با چشمهایت حرف دارم
میخواهم ناگفتههای بسیاری را برایت بگویم
از بهار،
از بغضهای نبودنت،
از نامههای چشمانم... که همیشه بیجواب ماند
باور نمیکنی!؟
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت... رهایم نمیکند،
به راستی...
عشق بزرگترین آرامش جهان است.
من یقین دارم که برگ،
کاین چنین خود را رها کردست در آغوش باد،
فارغ است از یاد مرگ!
آدمی هم مثل برگ، می تواند زیست بی تشویش مرگ،
گر ندارد همچو او آغوش مهر باد را،
می تواند یافت لطفِ "هر چه باداباد را"
اساسا، احساس باید فقط قسمتی از تو باشه، نه همه تو. در غیر اینصورت اگر وجودت رو بکلی فرا بگیره، سرطانی میشه.
موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است