احتما کن، احتما ز اندیشه ها

چه رهایم، چه تنهایم، چه لبریزم، چه خوشحالم، چه سبکم.

احتما کن، احتما ز اندیشه ها

چه رهایم، چه تنهایم، چه لبریزم، چه خوشحالم، چه سبکم.

منِ کرمکیِ هردمبیل

چشمهایم را بستم و تا ده شمردم... نفس عمیق کشیدم... عمیق تر... حتی از ده تا چهل هم شمردم. فایده ای نداشت. او مرا هرزه ی منحرفِ مردود شده خطاب کرد. حالا دیگر تا زنده‌ام به شمردن نیازی ندارم. یک چیزِ دیگر... مطمئنم، شما هم شیفته ی سقوط می‌شوید اگر، با یک بال بپرید!

پ.ن.
1. Dislike کنید. متنفر باشید و فحش دهید.
2. تبلیغ بذارید. بشاشید تو پست من. دیلیتتون نمی کنم. یکی بود که فکر می‌کرد شما، ...
3. اینو ی جائی دیدم. به یاد سهراب عزیز: 
به سراغ من اگر می آیی، تند و آهسته چه فرقی دارد؟!
تو به هر جور دلت خواست بیا!
مثل سهراب دگر ...
جنسِ من چینی نیست، که ترک بردارد،
مثل آهن شده در کاجستان، چینی نازک تنهایی من!
4. خجل و سرافکنده ام، اگه این مورد سه، کمی هندی/عاطفی شد.