احتما کن، احتما ز اندیشه ها

چه رهایم، چه تنهایم، چه لبریزم، چه خوشحالم، چه سبکم.

احتما کن، احتما ز اندیشه ها

چه رهایم، چه تنهایم، چه لبریزم، چه خوشحالم، چه سبکم.

بدون کلاه شیطانی

لابلای سنگفرش های شیرین شده از توت،

از بازی معصومانه ی ما با آرامه های تکرارنشدنی،

تا مرز گام های ممنوعه حشره ها،

نیمکت بتونی و من، خیس تر از جان بارانیم.

ما؛

ما اینگونه، بدون شالوده، بی ستون و دوست داشتنی،

بدون هیچ اعوجاج و انکاری،

از همیشه، ماتریم.

بی فریب و سرهم بندی شده، فارغ از هر حقه ای،

از همیشه، ماتریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد